من دوست دارم...

وبلاگ شخصی

آقا من نمیدونم چه کنم! تقریبا اینجا گم شدم... .

هر راهیو میرم میبینم اشتباهه، اصلا کلا کلافه شدم... .

اگه یکی میدونه من برا چی اینجام بگه لطفا.

کسی راه آسمونو بلد نیست؟! گفتن از اونجا اومدم، بایئ برگردم همونجا اما چطوریشو دقیق نگفتن...

یعنی گفتن، اما خیلی سخته...، منم که تنبل و...

بابا من سختمه، خدا یه راه آسون بده! آخه اینجوری که شاید عمرا نرسم...

البته ایراد از خودمم هستا... ، به هر کاری شک دارم و اینا... . خلاصه دیوونه شدم... .

هنوز دارم سر اون مساله عشق مادی و معنوی با خودم کلنجار میرم... .

وای خدا...، دستمونو بگیر ببرمون، من دیگه حوصلم از این سر در گمی سر رفته... .

نوشته شده در شنبه 5 مرداد 1392برچسب:گم شدم,ساعت 8:46 توسط خودم| |

امروز داشتم با دوچرخه تو خیابون میرفتم، یه سمند سر پیچ باهام همراه شد، همینطور که با سرعت 10-15 تا میرفت، منم کنارش میرفتم...!

یکم که رفتیم سمنده پیچید اما من مستقیم رفتم، یهو یه موتور که از روبرو داشت میومد، گازشو گرفت قیژژژژ... از کنارم رد شد، منم ناخود آگاه از رو زین بلند شدم، پامو فشار دادم رو رکابو تو چند ثانیه سرعتمو کردم حدود 30 تا...!!!

یکم که رفتم، به خودم اومدم دیدم حالت رفتن سمنده و موتوریه چقدر روم تاثیر گذاشت!!!

الان هم داشتم اریوال رو اون قسمت انرزی و این حرفا و تاثیر انرژی اطراف رو شخص رو میدیدم، با خودم گفتم ما چقدر انرژیمون کمه که همه رومون تاثیر میزارن و رو هیچکی تاثیر نمیزاریم!

نوشته شده در سه شنبه 1 مرداد 1392برچسب:انرژی , تاثیر,ساعت 3:41 توسط خودم| |


فکر نکنم مطلبی برای نسخه برداری پیدا کنید اما اگر یافتید برا خودتون، راضیم!